آقای سه نقطه

نظرات گرانبهای یک سه نقطه ای متفکر


number 207

اینقدر حقوق دان مون بورس رو محکم گرفته که الان دو هفته ست به پرتفوی بورسی م نگاه هم نکردم و مطمئنم همین روزاست که کارگزاری بیاد در خونه مون برای وصول بدهی ای که الان تبدیل به طلب شده

میگن آدم به امید زنده ست ولی این "ارباب وعده ها" دیگه اینقدر امید واهی داده و بعدش فاتحه خونده که با هر بار وعده دادنش تن و بدنم بیش از پیش میلرزه


number 206

چند روز پیش متوجه شدم ترمز ماشین ایراد پیدا کرده و بردمش تعمیرگاه و تعمیرکار گفتش: ترمزهات نیاز به هواگیری داره و برو یه روغن ترمز برند فومن شیمی رنگ آبی بخر و بیا

رفتم یه لوازم یدکی و یه روغن ترمز بهم داد که روش قیمت زده بودن 18.500 اونوقت فروشنده گفت: اینا قیمت شون 25 تومن هست

گفتم: اینجا که زده 18.5 چطور 25 هست؟

میگه: اون قیمت قدیم هست الان شده 25 تومن

میگم: خب مرد مومن شما با قیمت همون زمان 18.5 خریدی دیگه، وقتی تموم شد و رفتی با قیمت جدید خریدی اونوقت بده 25

میگه: نه آقا الان قیمت شده 25 تومن

میگم: واویلا به حال کشوری که خودمون داریم کشتی ش رو سوراخ می کنیم و اونوقت هی میگیم مسئولین اینطوری اونطوری


number 205

این روزا نیاز به یه سیگنال مثبت از طرف "هر کسی" دارم، یه نفر که بیاد و حالم رو بپرسه

اینقدر بهم ریخته م که فکر نکنم خودم از پس خودم بر بیام و بتونم دست بزارم روی زانوهام و از جام بلند شم

از یه طرف گرونی ها، از یه طرف کرونا، از یه طرف اخبار منفی و هزار تا چیز دیگه باعث شده حوصله ی خودمم نداشته باشم.

راستی حدودا دو سال پیش گفته بودم که می خوام پلی استیشن بخرم ( اینجا )، ولی حالا همون با 20 درصد تخفیف شده 11 میلیون ( اینجا ) و شده جزو محالات و دیگه اصلا بهش فکر نمیکنم و یکی از آرزوهام که شاید خنده دار هم به نظر برسه رفت جزو حسرت ها


Number 204

امروز رفته بودم خونه یه بنده خدایی که خیلی باهاش رودربایستی دارم. متاسفانه دستم خورد و لیوان آب پرتقال کامل ریخت رو فرش و ...

یعنی می خواستم زمین دهن وا کنه منو بکشه تو خودش.

اون لحظه تو مغزم کلمات زیادی مثل دست و پا چلفتی، کودن، احمق، بیشعور، نفهم و هزاران واژه ی نامناسب دیگه مرور می شد ولی خب هیچکدوم ش دردی رو دوا نمی کرد.

این چه وضعشه آخه ...


Number 202

امروز یه موضوعی رو براتون بگم تا به عجایب خلقت پی ببرید

پارسال آخرین روز شهریور ماه یه پراید صفر خریدم، روز اول مهر ظهر رفتم سمت مدرسه و چون اولیای دانش آموزها برای رسوندن یا بردن دانش آموزها اومده بودن دم در مدرسه غلغله بود.

با خودم گفتم چه کاریه که ماشین رو ببرم تو حیاط مدرسه، همین کوچه ی بغلی که خیلی هم خلوته میزارم و مطمئنا مشکلی پیش نمیاد براش

ساعت حدود 4 بعدازظهر از کلانتری زنگ زدن بهم که آقا این ماشین با شماره پلاک فلان برای شماست؟ گفتم آره

وقتی رسیدم پیش ماشین دیدم ماشینی که 30 کیلومتر بیشتر حرکت نکرده تا داشبورد جمع شده و اوراقی ها هم بزور میخرنش

خلاصه ما با بیمه ی ماشین مقصر ماشین رو صافکاری بردیم و اوکی کردیم ولی طرف مقابل یه حرفی زد که خیلی بهم برخورد. گفت: اگر بیمه بدنه نداشتم عمرا اگه میموندم و مطمئن باش دستت هم بهم نمیرسید.

این حرف رو که شنیدم بهش گفتم: عه؟ اینجوریه؟ ماشینم کلی افت کرده و باید هزینه شو بدی

طرف هم خیلی ریلکس گفت: برو بینیم بابا، هر کاری دوست داری انجام بده

خلاصه من رفتم ازش شکایت کردم و با عناوینی مثل تامین دلیل، تامین قرار و ... حدود یه میلیون تومن اونجا خرج کردم.

وقتی برای گرفتن نتیجه رفتم، بهم گفتن: آقای عزیز، پلاک ماشین مقصر اهواز هستش و شما باید برای شکایت و باقی مسائل برید اهواز و اینجا نمی تونیم کاری براتون انجام بدیم.

حالا شما تصور کن از شمال کشور بخوای دقیقا بری جنوب کشور

خلاصه اگر خدایی ناکرده یه زمانی تصادف کردید و پلاک طرف مقابل واسه یه شهر دیگه بود این داستان رو یادتون باشه که وقت و هزینه تون بر باد نره

۱ ۲ ۳ . . . ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ . . . ۳۳ ۳۴ ۳۵