برای چندمین بار در زندگیم حس کردم نیاز هست که از خانواده برای مدتی نامعلوم جدا بشم.
عدم تفاهم در مباحث پیش پا افتاده و کلنجار رفتن های بی مورد
احساس تنهایی در مواجه با مشکلات
تلاش کردن ها بی انتها و نرسیدن ها
درک نشدن آمال و آرزوها توسط دیگر اعضای خانواده
عین همین تصمیم رو وقتی 16-17 سالم بود داشتم با این تفاوت که الان فکر نمیکنم دیگه تحت تاثیر هورمون های نوجوانی و عواطف باشم.
چقدر دلم تنگ شده برای حرم امام رضا، چقدر، چقدر
نظرات (۲)
سه شنبه ۱ تیر ۰۰ , ۱۲:۳۲
بهارنارنج :)
آدم ترجیح میده دور باشی و دلتنگ بشین و کنار هم اروم باشین بعد دوری تا اینکه نزدیک باشین و روزی صدبار ارزودوری
يكشنبه ۳۰ خرداد ۰۰ , ۲۲:۴۳
tarane fn
امیدوارم امام رضا بطلبه و بیاین
دفعه بعد که رفتم حرم حتما به یادتون هستم
منم حس میکنم حتما باید مستقل بشم البته علاوه بر دلایل شما من با شهر کوچیکم مشکل دارم
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
خط فکری یک سه نقطه ای :)
آخرین نظرات
پیوندها