آقای سه نقطه

نظرات گرانبهای یک سه نقطه ای متفکر


Number 204

امروز رفته بودم خونه یه بنده خدایی که خیلی باهاش رودربایستی دارم. متاسفانه دستم خورد و لیوان آب پرتقال کامل ریخت رو فرش و ...

یعنی می خواستم زمین دهن وا کنه منو بکشه تو خودش.

اون لحظه تو مغزم کلمات زیادی مثل دست و پا چلفتی، کودن، احمق، بیشعور، نفهم و هزاران واژه ی نامناسب دیگه مرور می شد ولی خب هیچکدوم ش دردی رو دوا نمی کرد.

این چه وضعشه آخه ...

اشکال نداره. پیش می آد...

قطعا اون لحظه همین کلمات با کلی کلمه دیگه از ذهن صاحب خونه هم داشته گذر میکرده😅

 

دقیقا همین به نظر منم رسیده :))
به جا گفتید

آخ آخ خیلی بده همه اینا ناشی از استرسه

این تجربه رو تو خونه یه تازه عروس تجربه کردم، خیلی بد بود!

فکر کنم طرف احتمالا شمارو مثل عکس بچه ی این زیر نگاه میکرده؛ یه "گل به خودی زدی داداش" ریزی تو چشاشه

واقعا خود خدا رحم کنه به آدم
حالا بدیش اینه که رو در بایستی داری و واقعا میتونم درک کنم چه فشاری روت بوده 😅😂😂

دوشنبه ۲۳ تیر ۹۹ , ۲۲:۵۹ fighter lover(چراگفتم جرعت؟؟؟) _^^_

نه پرابلم سه نقطه جان میگفتی ببخشید اشتباهی بود همه ازاین مشکلات براشون پیش میاد من یه بار یه ظرف خورشتو ریختم رو زن عموی بابام ولی بش گفتم ببخشید ماحموممن امادس بفرمایید همین^^

ههههههههه

مشکلی نیست . شما باید بهش میگفتید" ای وای ... بمیرم الهی فرشاتون کثیف شد ... بذارید خودم براتون تمیزش کنم"

- نه مشکلی نیست خودمون تمیزش میکنیم . فدا سرت

- وا چرا تعارف میکنید یه آب پرتقاله چیز خیلی زیادی که نیست اصلا! من خودم تمیزش میکنم.

خخخ اینو میگفتید قشنگ مشکلتون حل میشد

من مثل بقیه نمیتونم متاسفانه دلداری بدم و بگم مهم نیست:)

نه اینکه مهم باشه ها، چون دقیقا خودمم مثل شما هستم و اگه این اتفاق برام بیفته خودخوری میکنم:) اون رودروایسی داشتنه بده.

 

منم با نظر ارام خانم موافقم.

ای بابا

جانتون سلامت. اینا چیزی نیست که

بدترش اون سرزنش هاییه که هی ادم به خودش میکنه...

 

یکی باید بیاد خودمونو از دست خودمون نجات بده و بگه ولش کن بابا ،مگه از قصد کرده اخه...

خدا هیچ کس و تو این موقعیت نذاره

برا منم پیش اومده 😓

یعنی نمیدونم چه فعل و انفعالاتی توی ذهن رخ میده که باعث میشه دست بره صاف بخوره به همون چیزی که نباید
پنجشنبه ۱۹ تیر ۹۹ , ۱۴:۲۴ miss writer •میترا•

آب روشناییه اشکال نداره :))

آب پرتقال چی؟
اونم روشناییه؟

حالا خودتونو ناراحت نکنید آخرش یه مینی‌بوس از بچه‌های بیان می‌ریم کل فرشاشون رو می‌شوریم. :))

 

زحمت میشه براتون
زنگ میزنم بچه های محل بیان :دی
ببخشید که باعث زحمتتون هم شدم

به نظر من که اتفاق مهمی نیس

البته اگر خودم برام این اتفاق افتاده بود مطمئنا خیلی معذب میشدم

ولی هررررر کسی تو خونه من هر ماده مایع و جامد شلکی (مثل همون کیک پشمال) بریزه رو فرش و مبل مطمئنا ناراحت نمیشم چون عمدی که نبوده و میدونم قطعا خودش ناراحت هستش بنابراین صد در صد از ته دلم میگم فدای سرش تامام

بهترین کار همین هستش
ولی خب لوازم زندگی با توجه به اوضاع این روزا خیلی مهم هستش و باید کمی بیشتر دقت کنیم

والا همچین اتفاق بدی هم نبوده

مردم میلیاردها کار خطرناک جلوی روی بقیه انجام میدن و به روی خودشون نمیارن. ابنکه دیگه چیزی نیست.

از لحاظ رودربایستی و اینطور چیزا

سلام 

دادا خودتو چرا عذاب میدی  اتفاقه پیش میاد عمدی که نکردی.

خودمم فکر میکنم دارم سخت میگیرم
واسه همین دفعه بعدی هر چیزی واسم آوردن از عمد میریزم زمین تا متوجه بشن که رئیس کیه :))

دفعه بعدی که بری خونه شون یا یه لیوان دسته دار میارن، یا با زیر دستی بزرگ میارن، یا لیوان سرخالی میارن یا رو فرشاشون روفرشی میندازن ...

 

یا خیلی باحال یه جوری تصنعی به روت نمیارن که صد رحمت به به رو آوردن!

:))

دقیقا همه ی این اتفاقات داره هر ساعت و هر روز برام مرور میشه
باید ببینیم عکس العمل شون چی خواهد بود
ان شالله که خیره :دی

سلام تیچر

خوشحال شدم دیدم روشن شده ستاره ت

چند وقت بود وب کسی و نمیخوندم طلسم شکسته شد 🙄🙄

 

کامنتا باحال بودن

و ترجیح میدم واسه رخداد حرفی نزنم

 

منم خیلی دلم گرفته بود این مدت، گفتم یه بخشی از اتفاقات روزانه رو بگم بلکه خودمم سبک شم

خیلیییی حس بدیه😑

از بد بودنش نگیم بهتره :(

سلام، 

با شامپو فرش تمیز میشه! حالا یکم ناراحت بشه عادیه یه هر حال-_- 

اتفاق بوده دیگه!

دفعه بعدی که برم خونه شون از نوع نگاهش متوجه میشم ناراحت شدن یا نه :))

ایشالا که ناراحتی نشدن خیلی !

به جاش سری عید مثلا یه چیزی بخرید و ببرید :)

مطمئن باشید از دلشون در میاد و این عذاب وجدان از بین می‌ره :)))

 

بهترین حرکت همین هستش
یه هدیه به نظرم میتونه بشوره ببره این ننگ رو

من همچی اتفاقیو با مبل سفید عروس و کیک شکلاتی تولد تجربه کردم

با چند منظوره اتک تمیز شد 

تو نت سریع سرچ کنین راه هایی هس ک جمعش کرد

روم نمیشه بهشون زنگ بزنم یا پیام بدم و دوباره عذرخواهی کنم و راهکار بدم یا ...
احتمالا خودشون بعد از رفتن من پیگیر قضیه شدن و امیدوارم رفع شده باشه :(

طرف مورد منظور نبوده؟:دی

 

آره واقعا معذب شدن داره میفهمم

نه، خوشبختانه یا متاسفانه مدت زیادی هست طرف مورد نظر نداریم و از این نداشتن هم خوشحالیم :)

فقط میخوام روز قیامت این "دست" بخواد شهادت بده، همچین بزنم تو دهنش که ندونه راه خونه شون از کدوم طرفه

مشکل ما اینه بزرگ ترین گناهای دیگران می‌بخشیم ولی از کوچیکترین عیب خودمون نمیگذریم ما خیلی مظلومیم البته بعضیا هم هستن دقیقابرعکس

 

وقتی شروع به برچسب زدن به خودتون میکنید راه اول اینه کلماتی مه میگید رو معنی  کنید به چه کسی میگن احمق؟ کودن به چه ادمی میگن و بیشعور چیه؟! بعد به کارتون فکر کنید اگر برای این کارهای سهوی کودن شناخته میشیم پس همه ادما کودن احمق و بیشعورن و ادم عاقل و باشعوری وجود نداره

البته که منظورم دقیقا این کلمات نبوده و نیست و بعد از مدتی همه ش رو فراموش میکنم و میشم همون کسی که به دیگری باج نمیده، آدما برای دیدنش باید وقت قبلی بگیرن ( الکی مثلا )
ولی خب واقعا شرایط سختی بود و دنیا دور سرم می چرخید و برای اینکه از درون متلاشی نشم مجبور بودم
اگر همین اتفاق توی خونه ی خودمون میافتاد اصلا برام اهمیتی نداشت
اگر خونه ی فامیل میافتاد شاید فقط یه ببخشید ساده می بود و تمام
ولی خب ...

آب هم نه! آب پرتقال. خدا به صاحب‌خونه صبر بده.

هنوزم که به اون صحنه فکر میکنم تموم تن و بدنم می لرزه

آخی...الهی...عیبی نداره...فداسرتون😊

این فدا سرتون رو باید اون بنده خدا از ته قلبش بگه که ان شالله میگه
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">