آقای سه نقطه

:ا

من هم استرس‌های زیادی رو تجربه کردم ولی بیشتر برای امتحاناتی که استادش آشنا بوده و انتظار و پیش‌فرض خاصی از من داشته یا امتحانی که اثر مستقیم بر آینده‌م داره. مثل مصاحبه و کنکور.

نچ....من هیچوقت برای هیچ کودوم از امتحانام استرس نداشتم!

من که خیلی خوندم

مسایلی که شما ازش عبور کردید برای دیگران در برهه هایی از زمان مهم هستند. ما همه مون روزی برای پفک گریه می کردیم اما امروز خرید BMW هم خوشحالمون نمیکنه. دنیای ذهنی مون بزرگ شده و حساسیت ها تغییر کرده

امتحان رو باید دو یا سه ساعت قبلش بخونی.
اینطوری هم استرسش کمتره و هم بهتر در ذهن می‌مونه.

من بر عکس همه ( پشت خنده هام غمه! ) بعد امتحانات استرس میگرفتم واسه همین همیشه میرفتم جوابا رو چک میکردم که ببینم چند شدم ولی قبلشون به شدت بیخیال بودم. 

امتحان چیه یه کوئیز کلاسی یا یه ارائه کوچیک هم استرس زاست :|

من معمولا استرس امتحان و اینا رو ندارم:/ یعنی خب آخه می‌شینم فکر می‌کنم که دلیل منطقی و عقلانی برای استرس عجیب و غریب وجود نداره! حالا یه خورده نگرانی طبیعیه ولی معمولا زجرکش نمی‌کنم خودم رو از اضطراب! 

خوشحالم که این سوالو توی توییتر مطرح نکردی! هر الف جایی و هر نقطه مکانی دارد و اینا :))

نه من هم خیلی استرس ندارم فقط در حد اینه که گاهی شب‌ها خوابش رو می‌بینم و برام قرص ضد استرس توصیه کردن؛ گاهی از فکر کردن به کنکور نفس تنگی می‌گیرم و به همین صورت گندش میزنم، در همین حد فقط  -_-

سلام

سلام

فک کنم یکی از دلایل نبود تمرکز در من کمبود یا نبود علاقه به دروس بوده...

من فقط سر امتحانایی که می‌ترسیدم بیفتم استرس داشتم! درسایی که واقعاً برام عذاب جهنم بود مثل تاریخ و جغرافی و حفظ کردنی‌ها! اونقدر که هیچوقت یادم نمی‌ره از شدت استرسی که سر امتحان جغرافی تو دبیرستان داشتم٬ کل 1 روزی که برای امتحان فرجه گذاشته بودن رو نشسته بودم و زل زده بودم به کتاب جفرافی و جغرافی استان که هر دوش همونطور بسته روی میزم بود و حتی نمی‌تونستم بازش کنم و بخونم! یعنی از زندگی سیر شده بودم اون لحظه‌ها!

من برای اکثر امتحاناتم انقدر استرس داشتم که تنها کاری که نمی تونستم بکنم درس خوندن بود!اگه استرس بیش از حد برای  یه کاری رو داشته باشم از انجام دادنش دست می کشم.

من سر امتحانای حفظی همیشه خیلی استرس داشتم چون حافظم یاری نمیکرد

یادمه بچه که بودم نه خیلی درس میخوندم نه خیلی استرسی واسه امتحان داشتم اما بعد یه مدت نمیدونم چی شد که استرس گرفتم. شاید از اطرافیان یاد گرفتم که باید موقع امتحان استرس داشته باشم! یا همکلاسیا و معلم ها به چالش کشیدن و منم وارد بازی شدم. هر چی که بود, خاطرات بدی برام رقم زدن از دوران امتحانات.

موقع امتحان انگار جهنم الهی درهاشو باز میکنه تا این حد وحشتناک ..!

سلام بسیار عالی و مفید بود دستتون درد نکنه موفق باشید.

میدونید تقصیر این بچه ها نیست جامعه سیستم ارزیابیش غلطه،تصور کنید دانشجویی مثل من با یک ترم مرخصی فعالیت های زیاد خارج از دانشگاه با علاقه درس میخونه و علی رغم داشتن روزی چندتا امتحان میخواد معدلش بالا شه و ارشد جای خوبی قبول شه،بعد اول ترم یه استاد جدا بیمار میاد سرکلاس و همش بچه هارو تهدید به انداختن میکنه یا سر کلاس مسخرشون میکنه بعد تمام تلاششو میکنه در طول ترم با کلی استرس و تمام نمراتش بالای 17تا20میشه و بهو همون استاد سر گیر الکی کل نمره نمیده و وقتی میره میگه چرا میگه مثل مرد بیوفت تو خونه ی پدراتون دارین مفت میخورین تهش اینه یه سال از ارشد عقب میوفتی معدل من شد16.98،و گرچه گفتم بدرک ولی واقعا حسمم به درس رفت و میتونم بگم این ترم نه درس گوش دادم و به جز امتحانات میانترم حتی برای کوییزامم  نخوندم 

امتحان بدون استرس؟!مگه میشه مگه دارم؟!

اصلا ببین رسما داری زندگی نامه منو پست میکنی از رابطه ای که من با استرس امتحان اینا دارم :((((

سلام

سلام